عکاسی مستند ، تابع سردرگم یک معنای لرزان

پیش از بررسی عکاسی مستند باید به آغاز عکاسی برگردیم. شک دارم که «عکس» نامیدن چیزی که جوزف نیسفور نیئپس ساخت، درست است یا نه. تصویری که با یک هدف تجاری، ایجاد نقش‌هایی کپی­‌برداری­شده از طبیعت، برای چاپ روی محصولات صنعتی‌اش ساخته شد. با اطمینان می‌توان گفت که نیئپس، هیچ پیش‌انگاری از چیزی که امروزه «عکس» نامیده می‌شود، نداشت. بحث‌های فراوانی که همیشه در مورد عینیت‌گرایی عکاسی و تضادهایش با ورود ذهنیات عکاس، یا اعمال نظر و نگاه وی نسبت به موضوع در عکس طرح می‌شود، ارتباط فراوانی با پیشینه­‌ی عکاسی و مخترعان آن دارد.

این امر که عکاسی، در ذات خود و در ابتدای تاریخ شکل‌گیری‌اش به عنوان ابزاری برای بازنماییِ واقعیت مورد استفاده قرار گرفته، تبدیل به باوری همگانی شده و جای خود را در محافل نظری عکاسی باز کرده است. تا اندازه‌ای که امکان تغییر آن، باورناشدنی یا بسیار چالش‌­­برانگیز می‌نماید. این گفته‌ها، همه فاصله دارند از ماهیت عکاسی مستند در تعارف تازه‌اش. در تاریف تازه‌ای که برای عکاسی مستند ارائه شده است، می‌توان جمله‌ای خلاصه گفت و نوشت: عکاسی مستند آبژکتیو است. در مقابل سابژکتیویته هر ژانر دیگری، به جز عکاسی مستند .

 

لوئی ژاک مانده داگر

لویی-ژاک-مانده داگر، کسی که اختراع این رسانه‌ي پر راز و رمز را به نام خود سند زده، قبل از اختراع عکاسی، دیوراما را به­‌عنوان ابزاری برای جلب­‌توجه مخاطبان و کسب درآمدی قابل­‌توجه به‌ راه انداخته بود و عکاسی را نیز به‌­عنوان رقیبی برای پرتره‌نگاری‌های نقاشانه­‌ی آن روزگار مد نظر داشت. همه می‌دانیم که عکاسی به­‌معنای ثبت تصویر، خیلی پیشتر انجام شده بود اما مشکلی که وجود داشت، ثابت­‌ماندن تصاویر عکاسی بود؛ تصویر ثبت­‌شده، فقط چند لحظه دوام داشت و به محض برخورد نور با آن، به صفحه‌ای یک‌دست تبدیل می‌شد. اختراع عکاسی در سال 1839، در واقع یافتنِ داروی ثبوت بود. چیزی که توسط سر جان هرشل پیشنهاد شد و به نام داگر به ثبت رسید.

باید بپذیریم که تصویر اولیه‌ای که از عکاسی در اذهان عمومی شکل گرفته، تکرار شده و به­‌صورت یک باور، تدوین و تبیین شده است؛ خواسته یا ناخواسته، رابطه­‌ی تنگاتنگی با تصویرِ معرفی­‌شده از آن در رسانه‌های عمومی در 24 ژوئن 1839 دارد. مستندترین اخبار از آن روز، گزارش‌های روزنامه‌نگاران و مطالب ارائه‌شده در مورد آن از دولت فرانسه است که وابستگی غیرقابل انکاری با سخنرانی غرّای فرانسیس آراگو، ریاضی‌دان، منجم، و فیزیک­‌دان شهیر آن روزگار دارد که با ارائه­‌ی تصویری کاربردی از قابلیت‌های این رسانه­‌ی تازه ساخته شده، دولت­‌مردان را برای تأیید و پذیرش آن تشویق و تحریک کرد. آراگو عکاسی مستند را بهانه‌ای برای پذیرش تمام عکاسی ، چه عکاسی مستند و چه هر نوع دیگری به جز عکاسی مستند فرض می‌کند. چیزی که آراگو تصیف می‌کند، عکاسی مستند است، نه تمام عکاسی.

 

تاثیر بزرگ دانشمندی به نام آراگو

از نگاه آراگو، عکاسی می‌تواند سندهای علمی ثبت کند، تصاویری از نجوم را ماندگار کند و موارد مورد تحقیق را برای بررسیِ دقیق‌تر، بازنمایی کند. از سوی دیگر، جمله‌­ی معروف پل دلاروش که با اختراع عکاسی گفت: «از امروز نقاشی مرده است»، نوعی پیش‌­داوری بود که خواسته یا ناخواسته، عکاسی را از همان لحظه­‌ی پیدایش، در قالب رقیبی برای نقاشی ترسیم کرد. اگر این جمله از سوی دلاروش گفته نشده و به­‌شکلی چنین گسترده انتشار نیافته بود، شاید این باور، امروز حالتی دیگرگونه داشت.

می­‌دانیم که اختراع عکاسی و تمایل به ثبت و ضبط تصویری از جهانِ پیش رو، مختص داگر بوده و نه کشور فرانسه. اختراع عکاسی، به­صورت همزمان، در چند  کشور مختلف و توسط چند مخترع متفاوت و بی‌خبر از یکدیگر انجام گرفت. نه ‌تنها نام‌ همه­‌ی این مخترعان و روش‌های‌شان چنان­‌که باید و شاید در منابع مختلف ذکر و مورد بررسی قرار نگرفته، بلکه همان چند مخترعِ شناخته‌­شده نیز، به واسطه­‌ی عدم برخورداری از حمایت دولت و تبلیغات، به­‌صورت کامل و جامع معرفی و شناخته نشده‌اند. تأثیر غیرقابل­ انکار دولت فرانسه، دولت­‌مردان، تبلیغات عمومیِ گسترده و اقدامات انجام‌­شده برای معرفی اختراع تازه در سطح وسیع و نیز تهیه و ارائه­‌ی وسائل و مواد شیمیماییِ مورد نیاز برای انجام عکاسی در فروشگاه‌های مختلف شهر، در مقبولیت و رواج روش ابداعیِ داگر به روشنی مشخص است؛ اما در این میان، هوش تجاریِ داگر در پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای انجام بی‌کم‌و‌کاستِ این مراحل و ملزومات، قابل ستایش است.

مراحلی که با نامه­‌ی معروف‌­اش به نیئپس و استفاده از عبارت معروف “Burning in Desire” آغاز شد و بعد از مرگ او با قراردادهایی با ایزیدور، پسر نیئپس ادامه یافته و تا لابی‌های دولتی و علمی کشیده می‌شود و در 24 ژوئن 1839 به کامل‌ترین شکل ممکن، تأثیر خود را به نمایش می‌گذارد.  چیزی که تا این‌جا تلاش در گفتن­‌اش دارم، این است که عینیت‌گرایی در عکاسی، بیش از آن‌که به ماهیت رسانه و منطق شکل‌گیریِ تصویر مرتبط باشد، به ساده‌انگاری سرخوشانه‌ای برمی‌گردد که برآمده از باور مردم آن‌روز، روزنامه‌ها، رسانه‌های عمومی و به‌­طور خلاصه، ملزومات پیش‌بینی‌شده توسط لویی-ژاک-مانده داگر است که هدفش، بیش از عکاسی مستند یا هنری و ماهیت هنری آن، ایجاد و ثبت یک رقیب قدر برای نقاشی و در نهایت، کسب ثروت (مستمري دائمي از دولت فرانسه و درآمد ناشی از ثبت پرتره‌های داگرئوتیپ) است.

برای بررسی دقیق‌تر، کافی­ست به دو رقیب اصلی داگر نگاهی بیاندازیم. هنری فاکس تالبوت روش موسوم به کالوتایپِ خودش را در سال 1835 کشف کرد و در سال 1840 با تغییرات مؤثری، از جمله کاهش زمان نوردهی، منتشر کرد. دو تفاوت اصلیِ شیوه­‌ی ابداعی تالبوت با داگرئوتیپ، قابلیت کپی­‌برداری از عکس‌های کالوتایپ و نیز کاهش زمان نوردهی با استفاده از گالو نیترات نقره است. آینه‌ای­ بودنِ تصاویر داگرئوتیپ نیز در مقابل تصویر منفی-مثبت تالبوت قابل­‌تأمل است. به‌ویژه امروز، که پژوهش‌های مختلف، تفاوتِ نمای چهره­‌ی افراد در پرتره را در نگاه­‌کردن به دو نیم­رخِ چپ و راست نشان داده است. البته وضوح غیرقابل توصیف و درخشندگی مسحورکننده­‌ی داگرئوتیپ نیز در مقابل نقش رگه‌های کاغذ در تصاویر کالوتایپ، موضوعی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت.

 

تالبوت، اندیشمند و دارای نگاهی فلسفی

در مورد تالبوت یک نکته‌­ی بسیار مهم وجود دارد که گذشتن از آن ممکن نیست. نگاه تالبوت به چیزها، هرگز نگاهی عینی نبوده است. چیزهایی که از دنیای پیرامون تالبوت گزیده شده و در جایگاه موضوعیت عکس‌ نشسته‌اند، هرگز بازنماییِ مستقیمی از ماهیت عینی خود نیستند. کتابخانه، جارو و فانوس و درِ باز، نمی‌توانند به معنای عینیِ خود در عکس‌های او ثبت شده باشند. این امر اما وقتی مسلم می‌شود که نگاتیو او از پنجره‌­ی خانه‌­ی لَکاک و یادداشت او را در این مورد می­‌بینیم. تالبوت به­‌وضوح رابطه­‌ی میان فضای روشن بیرون اتاق، پنجره و فضای تاریکِ درون خانه را به رابطه‌­ی میان فضای بیرون، عدسی دوربین و فضای درونی اتاق تاریک تشبیه می‌کند و در نگریستن به آن از راهکاری فلسفی بهره می‌برد. اگر نخواهیم مقهور نوشته‎‌های غالباً تاریخی و برداشت‌های عام‌نگرِ ساده‌انگارانه در مورد ماهیت عکاسی باشیم، باید به این نکته توجه کنیم که نگاه تالبوت، از همان ابتدا یک نگاه ذهنی است. من ترجیح می‌دهم در بررسی ماهیت این رسانه در آغاز پیدایش‌­اش، به چنین نگاه و استنباطی تکیه کنم، تا نگاه تجارت­‌محور داگر.

عکاسی مستند تابع سردرگم یک معنای لرزان

هنری فاکس تالبوت، پنجره­‌ی مشبک خانه­‌ی لَکاک، 1835

ایپولیت بایار

مخترع دیگر، ایپولیت بایار است که در20 مارس 1839 موفق به ثبت تصاویر مثبت با کیفیتی بالا شد. در کمتر از 130 روز از نظر فنی از همه­‌ی رقیبان­اش پیشتر رفت و در جشن نیکوکاری که در تالار حراج به نفع قربانیان زلزله­‌ی مارتینیک در 24 ژوئن 1839 برگزار شده بود، حدود 30 عکس معماری و طبیعتِ بی­‌جان را به نمایش گذاشت.

ذکر نام بایار به این دلیل ضروری به­‌نظر‌ می‌رسد که او اولین کسی است که از عکاسی، به‌­عنوان ابزاری برای بازنماییِ ذهنیت خویش بهره گرفت. وقتی دولت فرانسه ادعای او را در مورد اختراع شیوه‌­ی خاص عکاسی رد کرد و او با عدم ثبت نام‌­اش، تمام کارها و زحمات سالیان خود در ایجاد و پیشرفت این شیوه را بر باد رفته دید، اعتراض‌­اش را در قالب صحنه‌آراییِ یک تصویر ذهنی و با استفاده از عکاسی به نمایش کشید. او نقش یک مردِ غرق­‌شده را بازی می‌کند و از خودش خودنگاره‌ می‌گیرد. سلف‌پرتره‌ای که به شکل ضمنی، سخن از اعتراض دارد و به همین واسطه، اولین طعنه یا کنایه‌­ی بیان شده با استفاده از عکاسی نیز نام گرفته است. همراهیِ عبارت معروف داگر”Burning In desire” با عکس ایپولیت بایار، روی جلد کتابی که نام‌­اش را از همان عبارت داگر وام گرفته ، موردی چالش­‌برانگیز و قابل­‌تأمل است.

 

 

ایپولیت بایار، عکاسی مستند تابع سردرگم یک معنای لرزان

ایپولیت بایار، خودنگاره به‌­سان مردی غرق‌­شده، 1840

بایار شاهد دیگری است که به­ صراحت می‌گوید: عکاسی از بدو پیدایش‌اش نیز، هرگز عینیت­‌گرا نبوده است.
گذشته از این‌که تاریخ و سیاست کدام نام، ویژگی و شرح را برای عکاسی برگزیده و ارائه کرده، آیا به­‌عنوان هنرمندان و منتقدان امروزی، بسنده‌کردن به آن گزارش‌های عامیانه، هدفمند و تجارت­‌محور شایسته است؟ آیا مقهورماندن در مقابل باورِ عامیانه و تنها تبلیغِ اقدامات داگر شایسته است و نپرداختن به ژرفای اندیشه‌­ی دیگر هم‌­سنخان­‌اش بایسته؟

فکر نمی‌­کنید نیاز به بازنگری تعاریف­‌مان از عکاسی، تاریخ و ماهیت آن داریم؟ عکاسی مستند، تابعی است مبتنی بر پایه‌های لرزان عینیتِ عکاسی، که تا امروز قرار نگرفته است. پرسش بعد: عکاسی مستند چیست؟

احسان قنبری فرد

نوشته‌های دیگر کلاس عکاسی را در این صفحه بخوانید.

 

 

   


احسان قنبری فرد

احسان قنبری فرد 1359 عکاس . منتقد عکاسی مدرس عکاسی مدیرمسئول و صاحب امتیاز سایت کلاس عکاسی، www.Class.Photography

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder